يكي از دلايلي كه اين وبلاگ را درست كردم اين بود كه در وبلاگ اصلي ام گاهي وقتها مي خواستم محافظه كاري را به صورت كامل كناري بگذارم و فحشهاي آبداري نثار آنهايي بكنم كه خون شيشه را در ملت كرده اند. و آنجا نمي توانم، چون تمامي مشخصاتم آنجا هست و ممكن است با مخاطراتي جدي روبرو شوم. ولي مدتي است كه كلنجار مي روم با خود كه عقده بگشايم و البته ديگر هيچ واهمه اي نيست و مي توان بي گدار به آب زد، ولي باز فكر مي كنم اين هم به گونه اي تظاهر است. و اصلا چه فايده، بيايي و ناشناس هي شعار بدهي كه چه بشود!
اصلا مشكل اصلي ما عدم شفافيت است. تا روز قبل از انتخابات مي آمديم و مي گفتيم تحريم پيش كش، آقا بياييد به اين كروبي راي بدهيد كه صاف و ساده گفته من خواهان تغيير قانون اساسي ام و آن يكي هنوز امام امام مي كند و از لزوم نشكستن ساختارها صحبت مي كند! ولي مي گفتند بابا بي خيال شو، اين شانس برنده شدنش خيلي بيشتر است و اصلا اجازه كار به كروبي نمي دهند. و انگار اين حكومت دست يك عده كودن و منگل است كه به همين سادگي نفهمند ماجرا از چه قرار است و همان شد كه ديديم! و البته اين بار همگي از اين سوي بام افتاديم و فركانس شعارها و خواسته ها از صفر شروع مي شود تا بي نهايت! يا اصلا شنيده نمي شوند و موجودات ديگر مي توانند بشنوندشان؛ و يا زمختند و گوش خراش ...
ولي بين خودمان باشد چه جالب است آدم هر چه مي خواهد دل تنگش بگويد!
Recent Comments